هویج شگفت انگیز

نوشته های محمد مهدی شکری

هویج شگفت انگیز

نوشته های محمد مهدی شکری

آخرین مطالب

نسل سوخته بین تفکر عددی و داستانی، و سطحی و عمیق

پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۸:۲۱ ب.ظ

در مقدمه کتاب «کوه پنجم» از پائولو کوئیلو، آخرین جمله اینه: «سال ۸۷۰ پیش از میلاد دو مرد، هر لحظه در انتظار مرگ، در آغلی در جلعاد در اسرائیل خود را مخفی کرده بودند». بعدش صدها صفحه راجع به یکی از آن دو مرد میخونیم. زندگی، تفکرات، مسئله‌هاش، سختیاش، و شادیاش.
پشت هر جمله‌ای مثل «در فلان‌جا، مردی فلان اتفاق برایش افتاد» هزاران صفحه زندگیه. ولی تفکر سطحی ما این رو نمی‌فهمه. درست‌تر بگم، تفکر «سطحی‌شده‌»ی ما این رو نمی‌فهمه.

همین الان جلوی من مردی در پیاده‌رو راه می‌رفت، یک لحظه خم شد و زیر گلویش رو در آینه‌ی موتوری که پارک شده بود بررسی کرد، و رفت. ذهن سطحی من گفت که چه جالب! و فراموشش کرد. ذهن سطحی من هیچوقت به این فکر نمی‌کنه که داستان این چک کردن گردن در آینه چیه؟ آیا بخاطر این بود که ریشش رو تازه زده و یک لحظه شک کرده که تمیز زده یا نه، یا بخاطر اینه که همین الآن دعوایی کرده و می‌خواست ببینه اثری از زخم روی گلوش مونده یا نه؟ به دیدار چه کسی می‌خواد بره که این براش مهمه؟

ذهن عمیق این رو می‌فهمه که داستان‌هایی پشت این نگاه به آینه هست. این که این انسان، انسانه و نه یک اتفاق. نه یک عدد.

بنیان‌گذار استارتاپ «اوستامو» چند روز پیش توی کانالش نوشت که این ماه ۴۴۰ یورو درآمد داشته. ذهن سطحی من محاسبه می‌کنه که به تومن چقدر میشه، رشدش چطور بوده، و وضعیتش چطوره توی حوزه کاری خودش. و این ذهن سطحی من در اون لحظه اصلا یادش نمیاد که توی همین کانال خاطرات کمک دختر و همسرش و همکاراش برای رشد کسب و کار رو هم نوشته و این درآمد ادامه‌ی اوناست. یادش نمیاد که این آدم داستان پر پیچ و خم و پراحساس مهاجرت رو گذرونده. یادش نمیاد این درآمد اوستامو ادامه‌ی داستان زندگی همون آدمیه که کسب و کار «کشمون» رو توی ایران با خونِ دل سال‌ها بزرگ کرده. تو اون لحظه، ذهن سطحی من فقط و فقط به معادل ریالی درآمدش فکر می‌کنه. عدد بجای داستان. جزء بجای کل.

تلاش‌هایی برای هشیار کردن این ذهن و جلب توجهش به عمق ماجرا شده. مثل چیدمان «۱۰ هزار جهان» کنار موزه هنرهای معاصر. ۱۰ هزار مجسمه‌ی کودک خیلی منظم و زیبا روی زمین چیده شده. متن قشنگی هم کنارش نوشته و به یک شکل هنری می‌خواد ما رو وادار ‌کنه به ۱۵ هزار کودکی که توی غزه کشته شده‌ن بیشتر از یک عدد نگاه کنیم.

ولی موفق نیست. اصلا موفق نیست. ما هیچوقت نمی‌تونیم داستان زندگی‌های کرده و نکرده‌ی حتی ۱۰ تا از این بچه‌ها رو هم بفهمیم. همونطور که وقتی یک نفر خودشو جلوی آینه موتور می‌بینه چیزی در ذهن ما حک نخواهد شد. همون‌طور که نمی‌تونیم وقتی می‌شنویم دو پیر مرد در سال ۸۷۰ پیش از میلاد در اسرائیل منتظر مرگند، چیزی بیشتر از یک تصور لحظه‌ای سیاه و سفید داشته باشیم. ما محکومیم به حافظه کوتاه‌مدت و عدم توجه به داستان. ما محکومیم به ذهنی که منتظره مشاهداتش بهش «عدد بده».

برداشت من از دلیل ماجرا، اینه که ذهن ما آمادگی این حجم از خبرها، تبلیغات، و دانش رو نداره. انسان هزاران سال دوستان کمی داشت، دانش محدودی داشت، و شهرها و روستاهای انگشت‌شماری رو مشاهده کرده بود. حالا که همه‌ی این معادلات توی ۱۵۰ سال به هم ریخته، چطور انتظار داریم بتونیم اطلاعات رو کامل پردازش کنیم و حتی بیشتر، درک عمیقی از اتفاقای اطراف داشته باشیم؟ مغز ما محکوم به سطحی شدنه، چون محکوم به دریافت حجم بالای اطلاعاته. 

ولی سوال مهم اینجاست: آیا درک درست از دنیا چیزی بیش از درک سطحی مقدار زیادی اطلاعاته؟ آیا وقتی که بشنویم ۱۵ هزار کودک در غزه در ۶ ماه کشته شدند، موضوع مهم ماجرا امکان مقایسه ۱۵ هزار با تعداد کودکان کشته شده در جنگ‌های دیگر نیست؟ چه اشکالی داره که مغز ما این بچه‌ها رو با تعداد سربازهای کشته شده و تعداد موشک‌های شلیک شده و تعداد دلارهای خرج شده، شبیه هم، و یک "عدد" تعبیر کنه؟ چه اهمیتی داره که مرد چرا گردنش رو چک میکنه؟ چه اهمیتی داره مردی که ۳ هزار سال پیش در آغلی در جلعاد قایم شده بوده، چرا در انتظار مرگ بوده؟

شاید به نظر بیاد این‌ها استفهام انکاریه، ولی نه، این‌ها سوال‌های واقعی منه. این وضعیت من و امثال من، وسط تفاوت بزرگ نسل پدران ما و نسل فرزندان ماست. این تفاوت بزرگ نحوه نگاه نسل «کتاب چند صد صفحه‌ای خوندن» و نسل «ویدیوهای ۱۰ ثانیه‌ای تیک تاک دیدن» هست. این تفاوت بزرگ نسلیه که توش رفتن به «سلسله جلسات» دهان به دهان پخش میشد و نسلی که محتوای «طولش نده» وایرال میشه. و این ماییم که بین این دو نسل، انگشت به دهان و گیج، منتظریم تا ببینیم دنیا به چه سمتی حرکت می‌کنه. سردرگم از فهمیدن این که کدوم درک بهتره و کدوم روش رو انتخاب کنیم. و ما در اقلیتی هستیم که نه گذشتگان و نه آیندگان، هیچکدوم درکمون نمی‌کنن. نمی‌بینن چیزی که ما داریم می‌بینیم رو. هم بی‌عقلیم و هم ریتارد. اقلیتی هستیم که کسی قرار نیست به یادمون بیاره و کسی هم به حرفمون گوش نمیده. به قول تایلر داردن، ما نسل وسط تاریخیم و جنگ بزرگ ما روحی و روانیه.

۰۳/۰۲/۱۳ موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد مهدی شکری

دل‌نوشته

نظرات  (۱)

۱۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۱:۲۰ عطاملک | قرارگاه سایبری

سلام

ایام به کام

ازتون دعوت می کنم برای انتشار سریع یادداشت ها و تصاویر و ارتباط بیشتر با خوانندگانتان از شبکه اجتماعی ویترین استفاده نمایید

+الان نام کاربریتان ازاد است

با سپاس

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی